پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۰۳

آرشیو خرداد ماه 1398

سفر و گردش, تور, سفرنامه, راهنمای سفر

»تن و جملات کوتاه رفیق

۲,۶۳۴ بازديد

 

متن ها زیبا در مورد رفیق و دوست صمیمی و اس ام اس رفیق فابریک

عجب سرمایی
گاهی دلگرمی یک رفیق معجزه ای می کندکه گویی خداروی زمین کنارت لبخند میزند


در حنجره‌ام شور صدا نیست رفیق / یک لحظه دلم ز غم جدا نیست رفیق
بگذار که قصه را به پایان ببرم / آخر غم من یکی دو تا نیست رفیق

جملات زیبا در مورد رفیق


سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست
گر در این خلوت بمیرم، هیچ کس آگاه نیست
من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راهم گاه هست گاه نیست

جملات زیبای رفیق فابریک

متن ها زیبا در مورد رفیق و دوست صمیمی و اس ام اس رفیق فابریک

بگذار بند کفش هایت را من ببندم تو همیشه سربلند باش رفیق


ای رفیق نیمه راهم تو بودی تنها پناهم
برگشتی باز بشی یارم من دیگه دوست ندارم
محال باز برگردم من یه عشق تازه دارم


رسم رفاقت اینه که با رفیق پیرشی/نه اینکه وسط راه از رفیق سیرشی


بی خیال رفیق
انهایی که بامن وتو راه نیامدند
برای دیگران دویدند

متن ها زیبا در مورد رفیق و دوست صمیمی و اس ام اس رفیق فابریک

هی رفیق، زخماتو خودت بپوشون مردم اینجا زیادی بانمک اند


سلامتی رفیقی که از پشت خنجر خورد برگشت گفت :بیخیال رفیق  فهمیدم نشناختی


هرشب نبودنت رفیق تاوان سنگینی دارد
یک بسته کبریت دوپاکت سیگاروسالها سرفه


رو تنه درخت دانشگاهمون نوشتم رفاقت زیباست، استاد دید و گفت؛ عزیزم این رویاست! گفتم؛ اقا ازبا هم موندن چی میدونی؟ گفت؛ درعالم رفاقت رفیق همیشه تنهاست

متن ها زیبا در مورد رفیق و دوست صمیمی و اس ام اس رفیق فابریک

متن رفیق و دوست عزیز

هی رفیق
زیادی خوبی نکن
انسان است
فراموشکار است
از تنهاییش که در بیاید
تنهاییت را دور میزند
پشت می کند به تو
به گذشته ات
حتی روزی میرسد که به تو هم میگوید:
شما!؟


موجی از عشق را بر ساحل قلبت میفرستم تا بدانی فراموش شدنی نیستی رفیق خوبم

متن ها زیبا در مورد رفیق و دوست صمیمی و اس ام اس رفیق فابریک
اگه تو یکی ازین روزای سرد دوستت رو تو پارک دیدی سیگار میکشید تنهایی و اروم قدم میزد. نگو ولش کن سیگاری شده. برو پیشش بگو مگه من مردم که تنهاییت رو با سیگارت سپری کنی رفیق. تا تهش باهاتم

من
از میان واژه‌های زلال
« دوستی » را برگزیده‌ام،
آن‌ جا که
برف‌ های تنهایی
آب می‌ شوند
در صدای تابستانی یک دوست…

معجزه ای وجود دارد که دوستی نامیده می شود
و در میان دل اقامت دارد
شما نمی دانید که چگونه بوجود می آید و چگونه آغاز می شود
اما شادمانی که برایتان به ارمغان می آورد همیشه موهبتی خاص می بخشد
و شما متوجه می شوید که دوستی ارزشمندترین نعمت خداوند است!

متن و جملات زیبا در مورد رفیق

قلب، مهمانخانه نیست که آدم‌ ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند.
قلب، لانه‌ ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد.
قلب، راستش نمی دانم چیست؟
اما این را می دانم
که فقط جای آدمهای خیلی خیلی خوب است!
برای همیشه…

لحظه ای در گذر از خاطره ها
ناخود آگاه دلم یاد تو کرد
خنده آمد به لبم شاد شدم
گویی از قید غم آزاد شدم
هر کجا هستی دوست، دست حق همراهت…

پرسید دوست رو چون دوستش داری بهش نیاز داری یا که چون بهش نیاز داری دوستش داری؟
گفتم چون دارمش بی نیازم…

دو چیز هیچ وقت از یاد آدما نمیره:
دوستای خوب و روزهای خوب
یه چیز هم هیچ وقت از دل آدم نمیره
روزهای خوبی که با دوستای خوب گذشت

در این قسمت متن های عاشقانه و رفیق صمیمی را به همراه عکس های زیبا برای رفیق مشاهده کردید و امیدواریم مورد توجه شما قرار گرفته باشد.

منبع : رفیق

داستان قسمت آخر سریال فضیلت خانم و مرگ سینان و ازدواج اجه با یاسین

۳,۵۵۸ بازديد

داستان قسمت آخر سریال فضیلت خانم

سریال فضیلت خانم و دخترانش fazilet Hanim ve Kizlari یکی از سریال های پربیننده 2017 کشور ترکیه و استار تی وی است که داستانی درام و عاشقانه دارد.

فضیلت خانم زنی میانسال است که دو دختر به نام خزان و اجه می باشد که هر کدام از این دخترها در زندگی خود دچار فراز و نشیب زیادی می شوند و فضیلت قصد دارد که اوضاع را بهبود بخشد. دختران او پس از اتفاقاتی سر از منزل اگه من ها در می آورند. عشق اجه و یاسین هم در اواسط سریال به بن بست می خورد و اجه مجبور می شود با پدر خانواده اگه من ها که کاظم ازدواج سوری کند تا بچه ای که در شکم دارد حفظ شود.

قسمت آخر سریال فضیلت خانم

خزان هم بین عشق دو برادر که پسران کاظم هستند گیر افتاده است. او در اوایل عاشق سینان است ولی سینان گویا حواسش به عشق خزان نیست و نمی تواند انتظارات سینان را براورده کند. این دو در اوایل عاشق هم بودند تا اینکه یاووز بین این دو قرار می گیرد. البته یاووز که می داند سینان خزان را به اندازه او دوست ندارد، به صورت عاشقانه و ناخودآگاه به خزان عشق می ورزد ولی خزان هیچ گاه عشق و محبت اورا نمی بیند و هنوز هم به رابطه با سینان علاقه مند است.

قسمت آخر سریال فضیلت خانم

پس از این ماجراها زنی به نام کریمه بسیار اطراف این خانواده می چرخد و فضیلت پی می برد که پسر کریمه یا سینان است یا یاووز. شوهر کریمه چند سال پیش در شرکت کاظم از ارتفاع سقوط کرده است و جان باخته است. قضیه از این قرار است که کاظم با شوه کریمه وارد بحث می شود و شوهر کریمه از پشت به پایین پرت می شود. پس از این اتفاق کاظم پسر این مرد را بزرگ می کند. پسر او یاووز است. خزان و سینان نقشه می کشند که سینان را به جای فرزند کریمه به او معرفی کنند و کریمه هم باور می کند. در این بین فضیلت از عشق یاووز به دخترش خزان اطلاع پیدا می کند و هر طور که شده قصد دارد که از عشق یاووز جلوگیری کند زیرا او فرزند اصلی کاظم نیست و ارثی به او نمی رسد.

قسمت آخر سریال فضیلت خانم

عروس این خانواده یاسمین نام ندارد که قبلا یک مدل برهنه و فاحشه بوده و توانسته با حیله پسر بزرگ خانواده را فریب دهد و با او ازدواج کرده است. گوکهان بین یاسمین و خانواده اش قرار می گیرد و همسرش مدام تلاش می کند که او را با برادرانش بد کند تا به اهدافش برسد. یاسمین از ازدواج قبلی اش یک دختر دارد که گوکهان بعدها می فهمد. پس از چند قسمت، یاسمین دارویی را به اجه می دهد و می گوید این را در غذای کاظم بریز تا حالش بهتر شود ولی این ماده سم بود و باعث می شود که کاظم به طور کل حافظه اش را از دست بدهد و به تیمارستان برود. این اتهام را به اجه می زنند که قصد داشته شوهرش را بکشد ولی بعدها یاسمین یکی از خدمتکاران را مجبور می کند که این اتفاق را به گردن بگیرد. گوکهان به آرامی می فهمد که همسرش زنی بدکاره است و قصد دارد او را فریب بدهد و مال و اموالش را بالا بکشد و به همین دلیل از او جدا می شود. یاسمین دست بردار نیست و قصد دارد که هر طور شده است با گوکهان باشد.

قسمت آخر سریال فضیلت خانم

در ادامه قسمت آخر سریال فضیلت خانم می بینید که:

سینان می میرد. همه تصور می کنند که کاظم خان مرده است ولی او پس از تصادف توسط یک فرد پیدا می شود و مداوا می شود.

اجه هم که از یاسین باردار است سعی می کند به یاسین برسد و در قسمت آخر به یاسین هم می رسد و با هم ازدواج می کنند.

کاظم بعد از چند وقت فلج می شود و می گذارد یاسین و اجه در کار او زندگی کنند.

خزان هم که عاشق سینان بود ولی در آخر با یاووز برادر سینان ازدواج می کند.

سلین هم که نمی تواند خوشبختی اجه را ببیند و همسرش (یاسین) به او توجهی نمی کند، خودکشی می کند.

یاووز و خزان بهم می رسند و یاسمین هم از گوکهان باردار می شود و باز به هم بر می گردند و ....

منبع قسمت آخر سریال فضیلت خانم