پنجشنبه ۳۰ فروردین ۰۳

عکس های سریال قلب من مواظب باش و داستان سریال

سفر و گردش, تور, سفرنامه, راهنمای سفر

عکس های سریال قلب من مواظب باش و داستان سریال

۳,۰۰۳ بازديد

داستان سریال هندی قلب من مواظب باش همانند سریال ترکی عشق ممنوع است و در این مطلب داستان سریال عشق ممنوع را می خوانید :

داستان سریال قلب من مواظب باش

در قسمت اول مشاهده می کنید که آهانا با پدرش در خودرو به سمت منزل می روند و وقتی به منزل می رسند ناگهان یک پسر غریبه را می بینند و آهانا ناگهان در رختخواب از خواب می پرد، گویی که یک کابوس دیده است. در صحنه بعد مادر آهانا که لیلا نام دارد در مورد ازدواج دخترش و مرگ پدر اهانا صحبت می کند که گویا پدر آهانا فوت کرده است. گویا آهانا با مادرش بسیار مشکل دارد و با همدیگر سر سازگاری ندارند. یک شب که او می خواهد بیرون برود مادرش با او جر و بحث می کند ولی او می رود و کنار رودخانه شمع به آب می اندازد که با مردی میانسال آشنا می شود و رابطه ای بین آنها شکل می گیرد. این مرد 9 سال است که همسرش فوت کرده است. این مرد که آنانت نام دارد، دوست قدیمی پدر آهانا است. آنانت مردی مهربان است که یک دختر و پسر دارد و پسرخوانده اش ریحان نام دارد که بسیار موزی است….

بیشتر بخوانید : سریال قلب من مواظب باش؛ داستان قسمت آخر سریال و عکس بازیگران

عشقِ ممنوع (به ترکی استانبولی: Aşk-ı Memnu) یک مجموعه تلویزیونی دراماتیک-رومانتیک ترکیه‌ای است. این سریال به سفارش کانال دیترکیه و توسط آی یاپیم در دو فصل برای این کانال تولید شد. این سریال، عشق ممنوعه دو نفر که در خانه‌ای در استانبول اقامت دارند را روایت می‌کند. این سریال بر پایه رمان عشقِ ممنوع اثر خالد ضیاء ساخته شده‌است.

  • فصل اول(نسخه ترکیه‌ای 38 قسمت):

"عدنان ضیاگل" تاجر معروف اهل استانبول است و بهمراه دخترش "نهال"،پسرش "مراد"،پسر یکی از اقوامش "مهند"،دایه ی فرزندانش "مادمازل"،خدمتکارانش "آقا سلیمان،شهیره خانم،جمیله،نسرین و بشیر"در خانه‌ای بزرگ زندگی می‌کند و مدتی است همسرش را بر اثر بیماری از دست داده.عدنان ضیاگل مدتی است به "سمر" دختر یکی از تجار معروف استانبول علاقه‌مند شده‌است.درحالیکه مادمازل به عدنان علاقه‌مند است و منتظر پیشنهاد ازدواج اوست.پدر سمر هم مدتی قبل و بعد از اینکه شاهد خیانت همسرش بود فوت میکند.سمر بعد از ازدواج خواهرش "بیسان" با "نهاد" که یک تاجر است با مادرش "فیروزه خانم" زندگی میکند.بیسان قبل از باردار شدن از نهاد و ازدواج با او با مهند قرار میگذاشته.بعد از مرگ پدر سمر آن‌ها دچار مشکلات متعدد مالی شده اند و فیروزه خانم در صدد ازدواج با عدنان برای خارج شدن ازین وضعیت است که عدنان به سمر پیشنهاد ازدواج می‌دهد و با وجود اینکه فیروزه خانم اول مخالفت می‌کند اما وقتی میبیند که هردو بهم علاقه‌مند هستند قبول میکند.بین اعضای خانواده هم تنها کسی که سرسختی بیشتری نسبت به بقیه برای ورود سمر به خانواده دارد نهال است چون نمی‌خواهد کسی جای مادرش رابگیرد.بعد از ازدواج سمر به خانه ی عدنان می‌آید و زندگی مشترکشان آغاز می‌شود.اوایل همه چیز خوب پیش میرود و سمر سعی می‌کند در دل اعضای خانه جا بازکند و خودش را به عنوان خانم جدید خانه به همه ثابت کند و برای نهال و مراد مادری کند اما در همین زمان سفرهای تجاری همسرش که با باجناقش نهاد شریک تجاری است آغاز می‌شود و او تنها میماند و همین باعث می‌شود به مرور از عدنان دور شود.مهند که پسری جذاب و بسیار خوش گذران است و بهمراه آن‌ها در خانه زندگی می‌کند به مرور زمان مجذوب سمر می‌شود و تلاش می‌کند که او را از ذهنش بیرون کند اما در نهایت عاشق او می‌شود و سمر هم که اوایل سریال از مهند بخاطر اذیت کردن خواهرش متنفر بود به مرور به مهند دل میبندد و عاشق او می‌شود.بعد از مدتی فیروزه خانم برای زندگی به خانه عدنان می‌آید و متوجه می‌شود که سمر و مهند بهم علاقه‌مند هستند و در صدد است بر می‌آید که جلوی آن را بگیرد و به همین خاطر سعی می‌کند نهال را به مهند نزدیک کند اما مهند به سمر نزدیک و نزدیک تر می‌شود و در آخر عشقش را به سمر ابراز می‌کند و اوایل سمر از پذیرفتن عشق او خودداری می‌کند اما بعد از مدتی مهند را قبول می‌کند و به همسرش خیانت میکند.این درحالیست که مهند با "الیف" مدل مشهور قرار میگذارد و نهال هم عاشق اوست.در پایان این فصل میبینیم که زمانی‌که مهند و سمر در باغ خانه ی عدنان باهم هستند یکی از اعضای خانه آن دو را باهم میبیند.

  • فصل دوم(نسخه ترکیه‌ای 41 قسمت):

بشیر راننده خانواده کسی بوده که مهند و سمر را باهم دیده و حالا او از رابطه آن‌ها مطلع است و درصدد است که به دیگران بگوید اما میداند کسی باور نمی‌کند پس در صدد فیلمبرداری از آنهاست که بتواند به عنوان مدرک استفاده کند.در اوایل این فصل مادمازل هم به خانه ی جدیدش نقل مکان می‌کند اما به خانه رفت‌وآمد دارد و او مدتی است به رابطه مهند و سمر شک کرده.مهند برای شک نکردن بقیه راجع به رابطه‌شان برای مدتی از آن خانه نقل مکان می‌کند و رابطه اش را با الیف بهم میزند.در همین حین مشکلات سمر و عدنان آغاز می‌شود و باعث می‌شود عدنان برای مدتی به خانه ی خواهرش برود و سمر پیش مهند و بعد از تصادف سمر که جان سالم به در میبرد در صدد بهبود رابطه اش با عدنان بر می‌آید و از مهند فاصله می‌گیرد و مهند هم برای فراموش کردن این مسعله دوباره به خوشگذرانی مشغول می‌شود و برای اذیت کردن سمر خودش را به نهال نزدیک میکند.اما بعد از مدت کوتاهی دوباره رابطه مهند و سمر شکل می‌گیرد و بشیر موفق می‌شود از آن‌ها فیلمبرداری کند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.